آشیونه مشترک پر از عشق مامان جون و باباجونآشیونه مشترک پر از عشق مامان جون و باباجون، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره
نازدخترموننازدخترمون، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره
آیداآیدا، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

هدیه خدا

6557

من اومدم

سلام دوست جونی ها  من برگشتم، سفرخیلی  خوبی بود و واقعا نیاز داشتم به زیارت امام رضا، دلم براتون تنگ شده بود اونجا همش بیادتون بودم و روبرو ضریح آقا اسم تک تکتون رو آوردم و از امام رضا خواستم سلامتی و عاقبت به خیریتون رو.....و اونایی که چشم به راه فرشته ایی پاک و معصوم هستن ، خواستم که دامنشون به زودی زود سبز بشه بخاطر نظراتت پر محبتتون هم ممنونم دوستهای عزیزم ...
28 بهمن 1392

سفر مشهد

سلام دوست جونیا حالتون خوبه؟ مرسی که هیچ وقت تنهام نمیذارید، دوستان عزیزم من و همسری عازم مشهد مقدس هستیم خیلی خیلی ذوق زده هستم، نزدیک 2 سال هست مشهد نرفتم و دلم حسابی برای امام رضا تنگ شده و امروز همسری پیشنهاد داد بریم مشهد، امیدوارم بتونم نایب الزیاره همتون باشم خوب برم که کلی کار دارم و باید وسایل سفر رو مهیا کنم دوستتون دارم ...
24 بهمن 1392

............

سلام عزیزکم خوبی مامان جان؟ تو آسمونها بهت خوش می گذره؟چند روزی هست که حسابی هوا سرد شده اما امروز خسته شده بودم از تنها موندن تو خونه زدم بیرون یه خورده خیابون گردی کردم ، یه سر هم به مرکز خرید زدم اما چیزی چشممو نگرفت ،آخرشم یه خورده واسه خونه خرید کردم و برگشتم.... خلاصه اینکه مامان جونت تلاش می کنه خوب باشه فقط اگر بعضی ها بذارن! راستش صدا داد و بیداد همسایه با شوهرش میومد اونقد صداشون بالا بود سردرد شدم ، عادت به خوردن مسکن هم ندارم مگرشرایط حاد، الانم با استراحت ویه چای گرم خوب می شم گلم خدا رو شکر که من و بابایی باهم خوبیم و مشکل خاصی نداریم نمیگم تا بحال بحثمون نشده اما نهایتش 10 دقیقه بعدش ف...
15 بهمن 1392

بالاخره برف اومد......

سلام کوچولوی نانازم خوبی نفس مامان؟ مامان جون بالاخره شهرمون برف اومد صبح که از خواب بیدار شدم از پنچره دیدم که دونه های ریز برف داره میاد کلی ذوق کردم الانم برف شدیدتر شده و یه خورده رو زمین نشسته، از اول زمستون نه برف میومد نه بارون هوا حسابی بهاری شده بود اما من دلم حسابی واسه برف تنگ شده بود که بالاخره اومد  اما عزیزکم باباجون که ماموریته تو هم تو آسمون دوست داشتم دوتاتون بودید و میرفتیم برف بازی ، بهم قول بده سال بعد باشی و منم شال و کلاه سرت کنم دستکش کوچولو به دستای نازت کنم که سردت نشه بعدش سه نفری بریم برف بازی... دوستت دارم خیلی زیاد ...
11 بهمن 1392

خدایا..............

خدای مهربان من، توکلم فقط برتوست، اگر بخواهی هر اتفاق غیرممکنی ممکن خواهدشد.... از تو میخواهم فرزندی سالم و صالح برای همه دوستان منتظرم............... آمین یا رب العالمین............................................................................................ ...
10 بهمن 1392

من اومدم.........

سلام دوست جونی ها من اومدم....یه مدت خونه باباجونم رفته بودم، دلم حسابی واستون تنگ شده بود، گاهی با گوشی میومدم نت،اما فقط میتونستم نظرات رو تایید کنم، از این که تو این مدت به یادم بودید ممنونم.... برایتان بهترین ها رو آرزو دارم ...
10 بهمن 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد